۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

به آخرین آغوش دست نداده به تن هامان


لبهایم داغ داغ تو را بغل

تو را که زیر موهات غرق میشوم

زیر چشمانت به گریه می افتم

کوه وار چون جنگجوی آخرم سر گشاده

به پیش تاز

پیش تو نگاه یاًس دار سردی می شوم

شکست می خورم

دوباره طواف میکنم ات



چو شیر از خطوط سینه ات می عبورم

جیغ می زنی

رم می کنم

آه من پریده رنگ

نایم تمام می شود

سرا پایت را به تعمید می شویم

قبول کن

این متبرک شیره جانم را

از جنگ میان لبهامان

به زیر می افتم

بانوی گیس

دستانت را بردار

من به حجم مچاله اش باز می گردد

کشمیر کشنده است
شهرت چهره ات را می گویم

من به من بر می گردد.

هیچ نظری موجود نیست: