ترانه های من

روزای لالایی




چه خوبه وقتی که هر شب- می ذاری پا توی خونم

بگی آروم من جونم، پیشت تا صبح می مونم


روی میزم جای یکی ،دو تا بشقاب بچینم من

به هم خیره بشیم اونو قت، بگم لقمه می خوای جونم



بذارم دستامو بازم، میون ناز گیسوهات

نمی شه دست بردارم، شدم شونه واسه موهات



میگی از خستگی امشب، دیگه خوابم نمی یادش

یکم لالایی می خونم ،همونایی که می خوادش


 
دو چشمات و می بندی ،لا لا لا لا گل پونه

به او نجایی که می جنگم- می یاد اشکات روی گونه



همیشه منتظر هستم –ندارم تاب تنهایی

به امیدی که لا لا لا، بازم فردا تو می آیی



حسام تنهایی

بهار 89